کسی نمی دانست ، خودم هم نمی دانستم .
فقط می فهمیدم که چیزهایی را خوب نمی بینم .
قیافه معلم ها ، تخته سیاه ، گا هی هیچ چیزی نمی دیدم . چند سالی گذشت ، پدر و مادرم فهمیدند و برایم عینک تهیه کردند .
سیزده سالم بود که عینکی شدم .